دانشگاهیان علوم انسانی و اجتماعی تقلا میکنند تا موقعیت بحرانی را برای جامعه تفسیر و معنا کنند و از این راه تصویری واقع بینانه از موقعیت ارائه دهند.
دکتر نعمت الله فاضلی از موسسین بنیاد خوارزمی.
این روزها که جهان درگیر بحران عالم گیر ویروس کروناست، دانش آموختگان و دانشجویان علوم انسانی و اجتماعی در صدها رشته و از هر طریق و رسانهی موجود درگیر بحثها و گفت و گوهای جدی درباره این بحران و همچنین تقویت و حمایت انسانها از جنبههای گوناگون هستند. هزاران هنرمند، ادیب، داستان نویس، روزنامه نگار، طنزنویس، جامعه شناس، انسان شناس، روان شناس، تاریخ نگار، محقق علوم سیاسی، اقتصاددان، جغرافیدان، حقوقدان، فیلسوف، نویسنده و محقق از صدها رشته دانشگاهی در شبکههای اجتماعی، رسانهها و مطبوعات تلاش میکنند تا این موقعیت بحرانی را زیست پذیر، قابل تحمل و انسانی کنند. اینها همه «دانشگاهیان انسانی و اجتماعی» هستند که تنها براساس تواناییها، احساس وظیفه انسان گرایانه و انسان دوستی ذاتی حرفه شأن میکوشند و میجوشند و میآفرینند تا انسان و جامعه در فاجعه و بحران بتواند انسانی زندگی کند و انسان بماند.
در این موقعیتهای بحرانی معمولاً نیروهای فنی و امدادگر بیش از نیروهای دیگر به چشم می آیند، اما واقعیت این است که دانشگاهیان علوم انسانی و اجتماعی نقش مهم و حیاتی در همه بحرانها داشته و دارند. این دانشگاهیان انسانی و اجتماعی هستند که بدون دریافت مزد و بدون چشمداشت مادی و حتی بدون دریافت پاداش اجتماعی، بی ریا و غمخوارانه، تقلا میکنند تا سامان اجتماعی را تقویت کنند، صدای گروههای مظلوم، فرودست، آسیب دیده، و نیازمند را بشنوند و به گوش دیگران برسانند.
این دانشگاهیان انسانی و اجتماعی هستند که تقلا میکنند تا موقعیت بحرانی را برای جامعه تفسیر و معنا کنند و از این راه تصویری واقع بینانه از موقعیت ارائه دهند.
این دانشگاهیان انسانی و اجتماعی هستند که تلاش میکنند تا حکومتها و گروههای ذینفع بحرانها را به عوامل فنی و طبیعی تقلیل ندهند و سهم سیاستها، خط مشیها و منفعت طلبیهای قدرت مندان و زورمداران را در شکل گیری و گسترش بحرانها نشان دهند. این دانشگاهیان انسانی و اجتماعی هستند که در موقعیتهای بحرانی، جان و آبرو و زندگی شأن را به خطر میاندازند تا حقایق گفته و شنیده شوند. اینها هستند که کنشگری و پرسشگری را همچون آرمانی انسانی و اخلاقی پی جویی میکنند و ایثارگرانه، برای نجات انسانها، انسانیتها، مهربانی و دوستی و دیگردوستی، سخت میکوشند.
مرسوم نیست که از این دانشگاهیان تقدیر شود، آنها نه پزشک اند و نه آتش نشان و نه تجهیزات فنی در اختیار دارند و نه یونیفورم و لباس کار ویژه ای به تن میکنند، اینها ابزار و ادوات پیچیده و ساختمان و محل کار خاصی ندارند. نقش و خدمات آنها ارزش اقتصادی دم دست و فوری تولید نمیکند یا اساساً کارشان قابل محاسبه مادی نیست.
اینها صدها هزار نفرند که در سراسر جهان به یک زبان سخن میگویند، زبان انسانیت، زبان اخلاق و زبان نقد و نقادی. اینها هزاران انسان کنشگری هستند که آرمان شأن دفاع از انسان در برابر همه ویروسها و باکتریها و میکروبهای طبیعی، سیاسی و اجتماعی است. اینها نیروهای انسانی هستند که در برابر ویروس جهل، خرافات، سرکوب، دروغ، ریا و ظلم میایستند تا انسان بتواند در فضایی عادلانه تر، آزادتر، اخلاقی تر، منصفانهتر، بی ریاتر و امیدوارتر زندگی کند.
اینها دانشگاهیان انسانی و اجتماعی هستند که دغدغه دارند، دغدغه انسان و انسانیت. اینها میخواهند از طبیعت و از انسان دفاع کنند. اینها مینویسند و میاندیشند تا حرمت انسان اندیشه ورز محفوظ بماند. دست اینها را می بوسم و بر همت بلند و آزاده شأن آفرین می گویم. اینها نماد و نمود انسانیت هستند.
بیایید منتظر نمانیم تا یکی از اینها مانند استاد رضا بابایی از دنیا برود تا قدردان آنها باشیم. اینها همیشه و همه جا هستند و برای نیروبخشی و معنا دادن به جان جامعه میکوشند. به قلمهای شأن، به اندیشههای شأن، به عزت نام و یاد همه آنها، احترام میگذارم و صمیمانه دست آنها را می بوسم. زنده باشید که زندگی را شما زبان میبخشید. پاینده باشید که چنان عزم تان برای بزرگداشت نام انسان جزم است که تمام انگ و ننگهایی که بر شما زده و میزنند، ذرهای از اراده و انگیزه تان برای پاسداشت نام انسان و انسانیت کم نکرده است.